بخش “علامت سوال” یا “علامت ؟” بخش جدیدی دربین مطالب ویژه سایت فانتزی کمیک خواهد بود. هدف اصلی این طرح پرسیدن و البته فهمیدن نظرات شخصی بازدیدکنندگان سایت است که خدا را شکر روزبهروز در حال افزایش است. این طرح قرار است سوالی را مطرح کند که علاوه بر اعضای تحریریه، بازدیدکنندگان و البته مخاطبین محترم سایت نیز باید بهاین سوال جواب دهند.
قرار است بعنوان نخستین سوال این بخش، بهدنبال یکی از اصلیترین بحث و جدلهای بین هوادارا دنیای کمیک، یعنی “کدام فیلم کمیکبوکی را بیشتر میپسندید“، که این روزها تب این سوال بسیار دربین هواداران کمیک داغ است برویم. لازم بهذکر است که همراه با جوابی که میدهید باید دلیلی برای انتخاب نیز ذکر شود.
![c4g-topten-comicbook-films](http://fantasycomic.ir/wp-content/uploads/2014/09/c4g-topten-comicbook-films.jpg)
شما کدامیک را میپسندید؟
{پاسخ فرزاد خلیلیان بهعلامت سوال}
نشکستنی از ام نایت شیامالان.
باید اقرار کنم که میان انتخاب این فیلم یا انتخاب تاریخچه ای از خشونت کراننبرگ سر در گم بودم. صد البته تاریخچه ای از خشونت فیلم بهتری است اما در عوض نشکستنی بینشی یگانه به ساختن یک فیلم ابر قهرمانی دارد.
شیامالان این روزها کارگردانی از سکه افتاده است. از سکه افتادنی که شاید بیشتر از هر چیز ناشی از همان سوء تفاهمی بود که درباره ی فیلم های اولش به وجود آمد. از این حیث که بیشتر شیامالان با فیلمنامه های کلاسیک و محکم کار هایش شناخته می شد تا فضاسازی های کارهایش. شاید از این نظر با برایان دی پالما قابل مقایسه باشد به این خاطر که هر دو خوره های سینمایی بودند که به دلایل اشتباهی مورد تقدیر قرار گرفتند و باز به خاطر همان دلایل اشتباهی ناگهان طرد شده اند.
بگذریم چه این که هدف این متن کوتاه بررسی کارنامه ی شیامالان نیست. اما برسیم به جواب این پرسش که چرا نشکستنی ها؟
چون نشکستنی رویکردی یک سره متفاوت با فیلم های ابر قهرمانی که تا حالا دیده اید دارد. ما در نشکستنی هم یک ابر قهرمان داریم اما نشکستنی رویکردی یک سر متفاوت با ماجرا دارد. دوربین فیلم با نماهای بلند و آرام یک سر در حال تعقیب کاراکتر های داستان در فضاهای سردی است که ساخته ما را به جنبه ی تاریک فیلم های ابر قهرمانی می کشاند و سوالاتی که فیلم های معمولی از پرسیدنشان هراس دارند.
نشکستنی در مورد نقطه ی شکستن است. مردی که نمی خواهد ابر قهرمان باشد و زندگی عادی اش در نقطه ی شکستن است. وقتی که تصمیم می گیرد ابر قهرمان شود به طریقی دیگر در هم می شکند. فیلم گاهی اوقات خیلی خونسردانه نمایی بلند و طولانی را به این اختصاص می دهد که چگونه قهرمانش دست به تعقیب یک جنایتکار خرده پا می زند و چطور با او روبرو می شود آن هم در مبارزه ای که به سرد ترین شکل ممکن به نمایش در می آید.
نشکستنی ها موفق می شود به وادی پا بگذارد که فیلم هایی مثل اردنگی یا بتمن های نولان تنها از دور اشاره ای به آن می کنند و حتی جرئت نزدیک شدن به آن را ندارند. نوعی رئالیسم منحصر به فرد در قالبی غیر رئال. چیزی که دیگر فیلم مورد اشاره در بالا یعنی تاریخچه ای از خشونت به شکل دیگری به آن دست می یابد.
{پاسخ مهران فلاح به علامت سوال}
بدون شک بتمنهای تیم برتون. نمیدانم شاید از نظر شما تا الان که ۲۵ سال از اکران اولین بتمن تاریخ میگذرد فیلمهای بهتری هم اکران شدهاند(خواهشا نولان را در ذهنتان تجسم نکنید) اما بعضی اوقات برای ما اولین بهترین است. بخشی ازاین انتخاب به خاطرات کودکی بازمیگردد(فیلمهای قدیمی همین هستند)، راستش آن زمان خیلی از دیدن بتمن با آن چشمهای ترسناک زیرنقابش و حال و هوای عجیب فیلم میترسیدم، بخشی از آن همان اولین است، بتمن برتون اولین بتمن هالیوود و دقیقا همان چیزی است که یک فیلم ابرقهرمانی میخواهد و بخش اعظمی از این انتخاب دنیای فانتزی تلخی است که بر کل شهر گاتام حکمفرماست. موفقیت بتمنهای برتون به بازی زیبای تکتک بازیگرن آن است. اگر بتمن نولان فقط به خاطر هیث لیجر عملکرد خوبی دارد خب چرا نباید بازی مایکل کیتون، جک نیکولسون، دنی دویتو یا میشل فیفر را به رخ کشید؟
به من خرده نگیرید که چرا برتون و نولان را مقایسه میکنم، بله درست است که هر دو سیاستهای خود را در به تصویر کشیدن بتمن ایدهآلشان داشتند اما قبول کنید که چیزی که ۲۵ سال پیش خلق شد حاصل بهرهگیری هوش و استعداد کارگردان آن نه دست به دامن شدن امکانات سینمایی امروز بود!
{پاسخ امیر حسینزاده بهعلامت سوال}
{پاسخ حجت مزارعی بهعلامت سوال}
شاید بتوان گفت تنها فیلم کمیک بوکی که تابه امروز توانسته من را جذب خود کند بازگشت بتمن برتون است… این فیلم تنها فیلم کمیک بوکی بود که توانست من را برای اولین بار وارد دنیای عجیب و شگفتاور کمیک کند. جالب اینجاست که من این فیلم را بعد از شاهکار سینمایی شوالیه تاریکی دیدم… بطور طبیعی اگر این فیلم را بعد از شوالیه ببینید از نظرشما احمقانه به نظر میرسد اما من هیچوقت یک همچنین حسی نداشتم چون قبل از آن با دنیای کمیک بتمن اشنا بودم و اطمینان داشتم بازگشت بتمنِ برتون همان بتمنی است که درکمیکها میتوانید پیدا کنید اما قضیه شوالیه تاریکی فرق میکند. اگر از لحاظ ارزشهای سینمایی بنگریم هیچ فیلم کمیک بوکی توان رقابت با شوالیه نولان را ندارد اما از لحاظ معیار های کمیک شوالیه حرف خاصی برای گفتن نخواهد داشت… واقعا برای کسانی متاسفم که بتمن را با نولان شناخته اند و میگویند “بدون نولان بتمنی وجود ندارد” و فیلم های آینده و گذشته بتمن را ناچیز مینامند. اسپایدرمن ۱ ریمی دومین انتخاب من است… این فیلم نخستین آشنایی من و اسپایدرمن بود که توانست بطور کامل من را شیفته این تارافکن کند. همچنان آن صحنه بالا رفتن پیتر از دیوار را یادم نمیرود… تلاش برای تار زدن و مبارزه با گابلین… همین صحنهها توانست برای من پلی برای رسیدن به دنیای فانتزی و عجیب کمیک عنکبوتی محیا کند. درکلام آخر تنها جوابی که میتوانم به این سوال دهم «بازگشت بتمن» است که تا بهامروز نزدیک به ۱۰ بار تماشایش کردهام.
{پاسخ فرید کرمی بهعلامت سوال}
انتخاب من واچمن است. می دانم شاید کمی غیر متعارف به نظر برسد.
من واچمن را با متر احساسات و خاطراتم قضاوت می کنم. اولین باری که واچمن را دیدم نسخه ی اکران آن بود. لازم به ذکر نیست که از فیلم هیچ چیز نفهمیدم و از آن متنفر شدم. سال ها بود طراحی را رها کرده بودم و هیچ تلاشی برای بهبود کارم نمی کردم. کم کم دوباره به طراحی علاقه پیدا کردم و به دنبال چیزی در عالم هنر می گشتم که تمام عطش مرا فرونشاند. عالم کمیک بهترین گزینه برای من بود؛ همهی چیزی را که می خواستم در خود داشت، داستان گویی، طراحی دستی، طراحی دیجیتال. نمی دانستم چطور نسخه های انگلیسی کمیک ها را پیدا کنم به همین دلیل به دیدن فیلم های کمیکی و بازی کردن سری آرکام بسنده کردم تا زمانی که راهی برای خواندن کمیک ها بیابم. برای من واچمن نسبت به دیگر فیلم های کمیکی متفاوت بود و عناصری که در واچمن می دیدم را هیچ کجای دیگر پیدا نکردم. داستان بی نظیر، شخصیت های قوی، وقایع پیچیده و… این ها مرا جذب کرد.
همیشه دوست دارم که مثل یک کودک از تمام کارهایی که می کنم لذت ببرم و همیشه تمام سعی ام را می کنم تا به این هدفم برسم. در کودکی فیلم هایی که راوی داشتند و فضای سرد و تیره را به تصویر می کشیدند دوست داشتم (برای مثال وقایع ناگوار لمونی اسنیکت). همیشه بی پرده می گویم که عاشق خشونت در سینما هستم و بر این عقیده ام که با پایین آوردن درجه ی سنی بعضی از فیلم های ابرقهرمانی در حق شان کوتاهی کرده اند… واچمن این دو ویژگی را داشت!
دیدن واچمن همان احساساتی را در من به وجود آورد که در کودکی موقع دیدن فیلم ها و خواندن کتاب های مورد علاقه ام تجربه می کردم و اکنون در جوانی احساسات و خاطراتی غریب و تکرارنشدنی هستند و صحبت کردن از این احساسات کمی کار را پیچیده می کند.
شاید دلایلم برای علاقه به یک فیلم چندان منطقی به نظر نرسند. قبول دارم. می توانم فیلم را نقد کنم و به قسمت های مختلفش ایراد بگیرم. ولی ترجیح می دهم بگذارم احساسات و خاطراتی که در بدو ورود به دنیای کمیک تجربه کرده بودم، پیش بروند و آزادانه کار خود را بکنند و بر نظرم تاثیر بگذارند.
این طور فکر می کنم که هنوز کودکم و می توانم از همه چیز لذت ببرم.
منتظر پاسخ شما دوستان گرامی نیز هستیم. لطفا پیشنهادات و انتقادات خود، درمورد این طرح را نیز دربخش نظرات اعلام کنید. همچنین میتوانید برای سری دوم یک سوال مناسب پیشنهاد کنید. بهامید یک بحث سالم و دوستانه بین کاربران عزیز سایت…